وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی

اراجیفی که هم خنده دار است و هم خون بجوش می آورد ...

سلام  علیکم بماصبرتم

شنیدم که یکی از مجریان صداو سیما که تا چندی پیش در ارودگاه گروه انحرافی ساکن بود و ... و گاه و بیگاه از سر بی کسی در برنامه های یادواره شهدا و ... به خوزستان دعوت می شود در یکی از برنامه هایش گفته است در اهواز تعدادی جوان خوزستانی را شیعه کرده است !!!

از قدیم الایام گفته اند : در شهر بی کلانتر غورباقه ها هفت تیر کشند !!!
آری در خوزستان مظلوم که قدر هنرمندان و ... خودمان را نمیدانند ! و از تهران اجلکم الله ! مجری ، مجری  و ... می آورند و خودمانی ها را باد هوا می پندارند !
اینگونه می شود که امثال ایشان را با هزینه های کلان و با تشریفات خاصی که باورشان می شود کسی هستند و ... بایستی بیایند و ببینند که  ما چقدر فقیریم که اینان را آدم می دانیم و به دروغهای شاخدار روی می آورند  و ما را اینگونه دون می پندارند ...

همین مدتی پیش بود که یکی از بزرگان هنر استان را در یکی از شرکتهای بزرگ صنعتی دعوت کرده بودند و ایشان که خود یک تنه هنرمندی است جامع الاطراف که خدا فقط ارزشش را می داند . بعد از اتمام مراسم حتی حاضر نشدند که حق الزحمه اش را بپردازند و آن بزرگوار بدون چون و چرایی رفت و دم برنیاورد !!!

آقایان مسئولین استان شما را بخدا بمن بگویید

جنگ در خوزستان بود ... و بدبختی برای خوزستانی بود  ... و ویرانی و شهادت و جراحت و جانبازی و ویرانگری و ...  برای خوزستان بود

ولی برای یادواره شهدا در خوزستان از مجریان تهرانی استفاده می کنیم چون بهترین ژست ها را می گیرند ولی حتی یک ثانیه هم بوی خاک و گلوله و باروت را استشمام نکرده اند و حتی تا دژبانی های جبهه هم نیامدند ! آنقدر زیبا ادای جبهه و جنگ و یاد شهدا را بروز می دهند که انسان را به تعجب وامی دارند ! حتی برای دوستانی که دستی بر آتش جنگ داشتند هم جالب انگیز بنظر می رسد ! و  ارقام نجومی دستمزد آنهم بصورت شرطی میگیرند و اینگونه به ریش خوزستان و خوزستانی می خندند !

آخر مرد ناحسابی تو کجا شیعه کردن جوانان  خوزستانی کجا !
تو کجا و جنگ و ایثار و شهادت کجا !
تو کجا و کوچه پس کوچه های فقر و فلاکت و بدبختی کجا !

بفرموده حضرت آقا خوزستان مهد شیعه بوده و هست و قطعا خواهد بود ...

چرا باید اینگونه عمل کنیم که این تازه بدوران رسیده ها برایمان بی محابا تاخت و تاز کنند ؟

آقایان مدیران خوزستانی بخدا ناخن هنرمندان خودمان شرف به اینان دارد قدرشان را بدانیم و از خودمانی ها استفاده کنیم که اگر خنگی زدند هم دلمان نخواهد سوخت و از خود به خود است ...

والله علیم بذات الصدور

و اما کاظم ...

بنام خدا

 

 

 

 

 

انگار همین دیروز بود که رسول رفت و کاظم آمد . اما بیش از دو سال طول کشید تا مثل همیشه کاظم

هم برود یا ببرندش ! اگر چه روز آمدنش به او گفتم کاظم رفتنت را می بینم !

و آن روز خیلی دور نیست !

او هم که آمده بود تا برود ! مثل همیشه می خندید و می خندید و می خندید ، همین ! او برای ماندن نیامده بود برای همین براحتی آب خوردن رفت ! در حالی که خیلی ها برای این جایگاه پای بر همه چیز می گذارند تا بیایند !

اما چرا ؟ چرا مسجد ما این رسم زشت را نمیتواند ترک کند ؟ چرا بچه ها همیشه بجان همند ؟ چرا به هم ترحم نمی کنند ؟ همه منتظر رفتن دیگری هستند و ... به همین منوال حذف و حذف و حذف ! چرا ؟

دلم می سوزد از اینکه با هزاران زحمت و مشقت چند جوان راه گم کرده با جذب مسجد می کنیم و چند صباحی می ماند و بواسطه اختلافات ما از مسجد فراری می شوند و می روند ...

برای من وحشتناک است که جوانی از مسجد بواسطه اختلافات بحق و نا حق از مسجد طرد می شود و خدای ناخواسته از ناکجا آباد سر در می آورد !

می ترسم که گناه رفتن بچه های جوان و نوجوان از مسجد بواسطه این حماقت های من و شما باشد و به بیراه رفتنشان تا ابد گناهانشان بر دوشمان سنگینی کند .

بچه ها گریه ام می گیرد که وضع مسجدمان اینگونه است ! چرا اوضاع درست نمی شود ؟ یک روز به امام جماعت گیر می دهند تا ریشه اش را نکنند ول نمی کنند ! یک روز به فرمانده پایگاه و یک روز به هیئت امناء و یک روز به مداح و یک روز به ... و عده ای مسلمان نما مدتها خوشحالی می کنند ! چرا ؟

چرا توانمان را برای سازندگی و پیشرفت مسجد مان بکار نمی بندیم ؟ در ایامی نه چندان دور مسجد ابالفضل (ع) و پایگاه امام خمینی (ره) از مساجد نمونه استان خوزستان و اهواز بود . اما امروز هر روز مسجدمان تحلیل می رود . هیئت عزاداری مان تحلیل می رود . تعداد بچه های مسجد تحلیل می روند و ... هر روز بی برنامه تر و عقب مانده تر از دیروزیم !

هیچ فکر کرده اید مدتهاست رشدی نداشته ایم ؟ مدتهاست تعالی خاصی نداشته ایم ؟ اگر اسم مسجد بر سر زبانها بوده است از اختلافات بوده نه از رشد و تعالی !

و امشب حاج کاظم دشت بزرگ عزیز و یادگار هشت سال دفاع مقدس با ترفندها و جوسازیهای عده ای از خدا بی خبر و بدلایل واهی از پایگاه رفت ... بیش از دوسال زحمت و تلاش بی شائبه و با غربت و تنهایی و بادست خالی و با کمترین امکانات پایگاه امام خمینی را به بهترین وجه ممکن اداره نمود و با بی رحمی و بدترین شکل ممکن از پایگاه کنار گذاشته شد .!

دوستانی که تلاش های جانانه ای برای راحت شدن کاظم از مسئولیت بکارگرفتید واقعا خسته نباشید و اجرتان با صاحب مسجد آقا باب الحوائج عباس ابن علی ابن ابیطالب (ع) !!!

زحمات کاظم عزیز اگر چه به چشم خیلی ها نیامد اما نزد حضرت باریتعالی و شهدای عزیز مسجد محفوظ خواهد ماند .

حقیر به نوبه خود از تلاشهای جانانه ایشان صمیمانه قدردانی نموده و دست های مهربانش را می بوسم و از خداوند متعال برای ایشان طلب سلامتی و عزت مسئلت می نمایم .

و برای جانشین ایشان که عنقریب صدای خرد شدنش را مطابق معمول مسجدمان با هم خواهیم شنید ! آرزوی توفیق دارم .