انالله و انا الیه راجعون
ما از خدا هستیم همه . همه عالم از خداست . جلوه خداست . و همه عالم به سوی او برخواهد گشت ...
زندگی و جوانیش را صرف تبلیغ و ترویج دین و معارف اسلامی نموده است
آن ایام که جوانان را باهزار خون دل می توانستند جذب مساجد نمایند
او ایفای نقش می نمود و جوانان را در مسجد امام سجاد(ع) خشایار اهواز
جذب و به معارف دین آشنا می ساخت .
برای پیروزی انقلاب اسلامی نیز به سهم خود در هدایت مردم به راه مقدس امام عزیز
در کوی انقلاب پرچمداری نمود .
ساده زیستی و بی آلایشی ، فرهنگ اکید زندگی این مرد پاک و مهذب است . منزلی در
کوی انقلاب نیست مگر از جلسات روضه خانگی او بهره مند شده باشد .
در تمام زوایای زندگی اش برای دین مقدس اسلام و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه تلاش
و کوشش به چشم میخورد اما از مزایای مادی هیچگاه استفاده و زراندوزی ننموده است .
او که از دوستان نزدیک مرحوم ابوی و مرحوم عمویم حاج شیخ اسماعیل شمس است
تاکنون ندیده ام نعلین بپوشد و هنوز از کفش های پلاستیکی فقیرانه استفاده می کند ! و لباسهای
مقدس روحانیت را با ارزانترین نوع آن تهیه و استفاده می نماید ! بلکه زندگی بسیار محقر و فقیرانه ای
همسطح با مستمندان جامعه برای خود برگزیده است .
حقیقتا دیگر کمتر روحانی را می توان دید که سطح زندگی مناسبی نداشته باشد ! لکن ایشان
واقعا بدنبال رفاه و آسایش و راحت طلبی برای خود وخانواده اش نبوده و نیست .
مسجد محل ماموریتش شاید از معدود مساجدی باشد که هر سه وعده نماز را با شکوه و به جماعت
بجای می آورد . مسجد امام سجاد(ع) خشایار بواسطه حضور دلسوزانه ایشان از باثبات ترین مساجد
کوی انقلاب اهواز به شمار می رود .
در ایام جنگ تحمیلی نیز دوشادوش رزمندگان اسلام بارها و بارها در جبهه ها حضور یافت . چند سال
پیش یکی از چشمان مبارکش را بدلیل فقر و نداشتن هزینه سنگین عمل چشم ، تخلیه نمودند !
هر بار این موضوع بیادم می آید جگرم آتش می گیرد !
اخیرا نیز چشم دیگرشان بیمار شده و اگر مجددا کسی از او حمایت نکند شاید نابینا شود !
به جرات می گویم از امامان جماعت معدودی است که در اهواز خدمات شایانی در طی حدود چهل
سال ممتد و مستمر به مردم متدین کوی انقلاب صادقانه ارائه نموده است .
او حضرت حجه الاسلام والمسلمین شیخ عبدالخالق جعفری از افتخارات روحانیت در اهواز است
که عاجزانه امیدواریم تا مقامات فرهنگی و اجرائی استان کریمانه مساعدتهای جانانه ای
به این روحانی مظلوم و خدمتگزار عنایت بفرمایند ...
اگر چه شان ایشان اجل از این قصه هاست اما حقیر جسارتا موضوع را عمومی کردم
شاید منشا خیری گردد . انشاالله تعالی
خوشا آنانکه
مردانه می میرند
و تو ای عزیز!
خوب می دانی
که تنها کسانی مردانه می میرند
که مردانه زیسته باشند.
سید شهیدان اهل قلم
موضوع تلخ استیضاح وزیر خاطی اقتصاد و دارائی با عذرخواهی آبکی تمام شد !
ماجرای سئوال از رئیس جمهور با دهن کجی های مکرر به رهبری و قانون گریزی و تقابل با مجلس و
تخلفات دیگر از قوانین بودجه و یارانه ها و ... هم با شوخی و تمسخر مجلس هشتم و نمایندگان
پایان یافت .
وقتی که داستان سعید مرتضوی و موضع قاطع قوه مقننه را در مقابل برخورد ناصحیح دیگر دستگاه
اجرائی و شایعات حول و حوش آن را شنیدیم ملت امیدوار شدند که این بار مجلس از حیثیت و اعتبار
خود دفاع جانانه ای خواهد کرد اما امروز با برخوردهای عجیب و البته تکراری رئیس مجلس و مطرح
ساختن موضوع حکمیت روبرو شدیم!
ما که از داستان حکمیت در صدر اسلام خاطرات تلخ و ناگواری داریم این بار هم باز با اعلام حکمیت
گوشت تنمان لرزید ! و از شدت عصبانیت فقط در هیاهوی اعتراض نمایندگان استیضاح کننده
که بعضی شان اصلا از داستان مطلع نبودند ! رادیو مجلس را برای همیشه خاموش کردم .
پس از آن معاون پارلمانی رییسجمهور اعلام کرد که دولت هیچگونه صحبت و تعهدی برای استعفای
مرتضویاز ریاست صندوق تامین اجتماعی به نمایندگان نداشته است!
سرانجام نه استیضاح انجام شد و نه افشاگری صورت گرفت و سعید مرتضوی بعد از کش و قوصهای
فراوان قول شرف داد تا به سازمان تامین اجتماعی بازنگردد ! در حالی که همین امروز با صدور حکمی
هدایت الله ادیبنیا را به عنوان معاون درمان این صندوق منصوب کرد !!!
هم قد داد تکلیف حیثیت و اعتبار مجلس و حکمیت حداد عادل و توکلی چه خواهد شد ؟
این ها و هزاران سئوال از مجلس و توکلی و حدادعادل بی پاسخ ماند
و ماجرا بار دیگر ماست مالی شد ...
و سعید مرتضوی و وزیر رفاه و تامین اجتماعی و معاون پارلمانی رئیس جمهور باز هم موفق شدند
مجلسیان ساده لوح را دور بزنند ...
جالب است حالا استیضاح مرتضوی بعکس استیضاح کردان شده است آن مرحوم حاضر بود استعفا
بدهد و احمدی نژاد مانع شد تا آن بلا بر سرش آمد !
اما امروز مرتضوی استعفا داد و وزیر و رئیس جمهور نپذیرفتند !!!
طبق آخرین اخبار وزیر و احمدی نژاد استعفای مرتضوی را نپذیرفتند !!!
وای از حکمیت وای ...
حکمین محترم جواب ملت را بدهید بسم الله ...
۲- این روزها بغضی عجیب همراه من است،
می خواهم در سیمای آسمانی شهدا، راز صداقت را بپرسم،
هنوز امید دارم تا راز وصال را دریابم،
برایم سخت است اینکه این روزها نا اهلان چه حرفها که نمی زنند، می گویند:
بسیجی مال زمان جنگ بود...
حالا بسیجی ها را گروه فشار می نامند،
و نمی دانند فشار شکستن محاصره یعنی چه؟،
اینجا همه چیز مدرن شده،
جز عکس های آسمان سیمای شهدا، که هنوز با ما مهربانند.
حالا باید این عکس ها را سخت بر روی قلبهایمان بفشاریم،
تا مبادا آنها را از ما بربایند...،
اگر نبود چشمان امیدوار عاشقان ، چگونه می توانستیم بغض دوری از شما را تحمل کنیم...
شاید تا کنون برایتان سؤال شده باشد این برجستگی روی گنبد خضرای پیامبر چیست ؟
درجریان تخریب قبور در راستای فعالیت وهابیون در مدینه ، یکی از وهابیون برای تخریب گنبد مطهر حضرت رسول (ص ) و برای بمب گذاری به بالای گنبد می رود که ناگهان صاعقه ای با او برخورد می کند و او همان جا خشک می شود.
بعدها وهابیون هر کاری می کنند که جسد این شخص را از آنجا جدا کنند نمی توانند و نا چار میشوند به این گونه که مشاهده میکنید آن را پنهان کنند. از طرف دیگر هم مدعی شده اند که این برآمدگی برای امور اضطراری! در گنبد خضرای نبوی ایجاد شده است و از آن به عنوان «دریچه رحمت» برای نزول باران!! نام می برند.
صلی الله علیک یا رسول الله ...
نیمه شعبان سال 1369 بود.
گفتیم امروز به یاد امام زمان (عج) به دنبال عملیات تفحص می رویم اما فایده نداشت.
خیلی جست وجو کردیم پیش خود گفتیم یا امام زمان (عج) یعنی می شود بی نتیجه برگردیم؟
در همین حین 4 یا 5 شاخه گل شقایق را دیدیم که برخلاف شقایق ها، که تک تک می رویند، آنها دسته ای روییده بودند.
گفتیم حالا که دستمان خالی است شقایق ها را می*چینیم و برای بچه ها می بریم.
شقایق ها را کندیم. دیدیم روی پیشانی یک شهید روئیده اند.
او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم، شهید مهدی منتظر قائم.
معمولا در کنار صندلی مرد علم و سیاست و فقاهت یک صندلی خالی بود و آن صندلی پرادعاترین رئیس جمهور نظام اسلامی مان بود که بدلایل مبهم از حضور در جلسات یکی از مهمترین ارکان نظام طفره می رفت .
ایشان که هفت سال است سکاندار مهمترین قوه از قوای سه گانه کشورمان است فقط برای چند بار در جلسات شرکت کرده بود که تقریبا بیش از سه سال بود که اصلا حضور نداشت .
اینگونه مطرح شده بود و از وی نقل قول کرده بودند که چون در مجمع به نظراتم اهمیتی داده نمی شود و گاهی علیرغم نظر مثبت من مصوبه تصویب نمی شود در جلسات شرکت نمی کنم !
اگر چه به نظر حقیر در هر کجا افراد در مقابل و یا در کنار شخصیت بی نظیری چون آیت الله هاشمی رفسنجانی قرار بگیرند خوب طبیعی است احساس کوچکی می کنند که این یک اصل بدیهی است و هاشمی بزرگ را نمیتوانند کوچکترها تحمل کنند ...
این هم یکی دیگر از روحیات خاص ایشان است که حقیقتا جای تامل دارد چرا که شانه خالی کردن از یکی از وظایف و مسئولیتهائی است که قانون اساسی بر گردن وی نهاده است و موظف است بواسطه رائی که مردم به او داده اند ! وظایفش را تمام و کمال بانجام برساند .
سرانجام روز گذشته پس از کش و قوصهای فراوان با توجه به تأکید رهبر انقلاب مبنی بر همکاری بیشتر قوا و ارکان نظام در سال جاری و پرهیز از حواشی، برای توجه بیشتر به امور کشور و مشکلات مردم، حرکت رییسجمهور را میتوان کاری مثبت و حرکتی نمادین برای پیروی از حضرت آقا دانست اما باید با گذشت زمان ببینیم آیا این تبعیت است یا داستان دیگری پشت این ماجراست ... الله اعلم
اما بنظر نویسند حضور یا عدم حضور کسی که هفت سال شرکت نکرده و مصوبات را ابلاغ نکرده و قوانینی را که باب میلش بوده است را اجرا کرده است در مجمع تشخیص مصلحت نظام خیلی تفاوتی نمی کند و خبر مهمی بنظر نمی رسد چرا که فردی که مجبور بشود در جلسه مجمع تشخیص با سیاست های سخت وکلان کشور حضور یابد حضوری کیفی نخواهد داشت ...
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هوالغریب
این را به هوای کربلا پست کنم ؟
یا اینکه به مشهدالرضا پست کنم ؟
یک نامه نوشته ام برایت بی بی
این را به نشانی کجا پست کنم ؟
...
ایام سوگواری و شهادت غریبانه ام الائمه حضرت فاطمه زهرا (س)
تسلیت و تعزیت باد
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
گرانی خیلی مردممان را آزار می دهد و زندگی برایشان سخت شده است
هیچکس هم پاسخگو نیست !!!
اگر نخواهیم پول نفت بر سر سفره هامان باشد باید کی رو ببینیم ؟؟؟