وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی

و اما کاظم ...

بنام خدا

 

 

 

 

 

انگار همین دیروز بود که رسول رفت و کاظم آمد . اما بیش از دو سال طول کشید تا مثل همیشه کاظم

هم برود یا ببرندش ! اگر چه روز آمدنش به او گفتم کاظم رفتنت را می بینم !

و آن روز خیلی دور نیست !

او هم که آمده بود تا برود ! مثل همیشه می خندید و می خندید و می خندید ، همین ! او برای ماندن نیامده بود برای همین براحتی آب خوردن رفت ! در حالی که خیلی ها برای این جایگاه پای بر همه چیز می گذارند تا بیایند !

اما چرا ؟ چرا مسجد ما این رسم زشت را نمیتواند ترک کند ؟ چرا بچه ها همیشه بجان همند ؟ چرا به هم ترحم نمی کنند ؟ همه منتظر رفتن دیگری هستند و ... به همین منوال حذف و حذف و حذف ! چرا ؟

دلم می سوزد از اینکه با هزاران زحمت و مشقت چند جوان راه گم کرده با جذب مسجد می کنیم و چند صباحی می ماند و بواسطه اختلافات ما از مسجد فراری می شوند و می روند ...

برای من وحشتناک است که جوانی از مسجد بواسطه اختلافات بحق و نا حق از مسجد طرد می شود و خدای ناخواسته از ناکجا آباد سر در می آورد !

می ترسم که گناه رفتن بچه های جوان و نوجوان از مسجد بواسطه این حماقت های من و شما باشد و به بیراه رفتنشان تا ابد گناهانشان بر دوشمان سنگینی کند .

بچه ها گریه ام می گیرد که وضع مسجدمان اینگونه است ! چرا اوضاع درست نمی شود ؟ یک روز به امام جماعت گیر می دهند تا ریشه اش را نکنند ول نمی کنند ! یک روز به فرمانده پایگاه و یک روز به هیئت امناء و یک روز به مداح و یک روز به ... و عده ای مسلمان نما مدتها خوشحالی می کنند ! چرا ؟

چرا توانمان را برای سازندگی و پیشرفت مسجد مان بکار نمی بندیم ؟ در ایامی نه چندان دور مسجد ابالفضل (ع) و پایگاه امام خمینی (ره) از مساجد نمونه استان خوزستان و اهواز بود . اما امروز هر روز مسجدمان تحلیل می رود . هیئت عزاداری مان تحلیل می رود . تعداد بچه های مسجد تحلیل می روند و ... هر روز بی برنامه تر و عقب مانده تر از دیروزیم !

هیچ فکر کرده اید مدتهاست رشدی نداشته ایم ؟ مدتهاست تعالی خاصی نداشته ایم ؟ اگر اسم مسجد بر سر زبانها بوده است از اختلافات بوده نه از رشد و تعالی !

و امشب حاج کاظم دشت بزرگ عزیز و یادگار هشت سال دفاع مقدس با ترفندها و جوسازیهای عده ای از خدا بی خبر و بدلایل واهی از پایگاه رفت ... بیش از دوسال زحمت و تلاش بی شائبه و با غربت و تنهایی و بادست خالی و با کمترین امکانات پایگاه امام خمینی را به بهترین وجه ممکن اداره نمود و با بی رحمی و بدترین شکل ممکن از پایگاه کنار گذاشته شد .!

دوستانی که تلاش های جانانه ای برای راحت شدن کاظم از مسئولیت بکارگرفتید واقعا خسته نباشید و اجرتان با صاحب مسجد آقا باب الحوائج عباس ابن علی ابن ابیطالب (ع) !!!

زحمات کاظم عزیز اگر چه به چشم خیلی ها نیامد اما نزد حضرت باریتعالی و شهدای عزیز مسجد محفوظ خواهد ماند .

حقیر به نوبه خود از تلاشهای جانانه ایشان صمیمانه قدردانی نموده و دست های مهربانش را می بوسم و از خداوند متعال برای ایشان طلب سلامتی و عزت مسئلت می نمایم .

و برای جانشین ایشان که عنقریب صدای خرد شدنش را مطابق معمول مسجدمان با هم خواهیم شنید ! آرزوی توفیق دارم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد