سلام عزیزان
بزرگداشت هفته دفاع مقدس ملت بزرگ ایران که یادآور
دلاورمردیها
و رشادتهای این مردم نجیب با دست خالی است
را بهمه شما عزیزان همراه تبریک عرض می نمایم .
برای شادی روح مطهر شهدا صلوات
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس! هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعر ها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
بنام خدا
عید سعید فطر بر همگی مبارک باد
التماس دعا
-----------------------------------------
بابا جون رحیم آقا
دست از سر این عاموهه بردار !!!
هی توی گوشش نخون !
همینطوریشم گرفتاره !
قربونت یه مختصر کاری هم که شانسکی
انجام میده !
تو با حرفهای عتیقه ت به باد میدی !!!
پناه بر خدا ؟؟؟!!!
انتقاد مطهری: اباحه گری ایدئولوژیک در دولت انگار که میخواهند ولایت فقیه را دور بزنند. مخصوصا اگر در حرفهایشان دقت کنید تعبیر ولایت فقیه به ندرت به کار میرود و بیشتر از واژه ولایت استفاده میشود و.. علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس در گفتوگویی مفصل به اظهار نظر در خصوص دولت احمدی نژاد پرداخته و تاکید کرده که احمدی نژاد تغییر کرده است. به گزارش «فردا»، مطهری معتقد است که تفاوت اساسی بین دولت اصلاحات و دولت احمدی نژاد وجود ندارد و دولت دهم یک اباحه گری را به صورت ایدئولوپک قبول دارد. بخشی از گفتوگوی مطهری با هفته نامه یالثارات در ادامه آمده است؛ ما در دوران اصلاحات جریان حاکم بر کشور را جریان انحرافی میدیدیم. چون نگاه و تلقیشان در مسائل انحرافی بود. اما در این دوره در خیلی از مباحث، حداقل در چهار سال اول دولت آقای احمدینژاد، استنباط ما این بود که مسیر این دولت، مسیر درستی است. هدفگذاریها انقلابی، ارزشی و دینی است که بعضا انحرافاتی هم داشت. طبیعی است که این موضعگیری، باید با آن موضعگیری دوران اصلاحات متفاوت باشد. شما این را قبول دارید؟ یکی از انتقاداتی که به شما وارد است این است که لحن انتقادات شما از دولت اصلاحات با انتقاد از دولت اصولگرای آقای احمدینژاد تفاوتی ندارد. مشکل در همین اصولگرا بودن یا نبودن این دولت است. اگر ما برخی حوزهها را در نظر بگیریم میبینیم که تفاوت زیادی بین این دولت و دولت اصلاحات نیست، بلکه در بعضی موارد انحراف در این دولت بیشتر است. در همین حوزه فرهنگ معتقدم که تساهل و تسامح بیشتر از دورههای گذشته است. یا نگاهی که به روحانیت دارند، یا احساس خودکفایی در شناخت اسلام که مشاهده میشود نظر هیچکس را در این حوزه قبول ندارند. مراجع اعتراض میکنند، ائمه جمعه اعتراض میکنند، نمایندگان مجلس اعتراض میکنند، گاهی حتی خود رهبری یک مقصودی دارند و دولت هم میداند که مقصود رهبری چیست، با علم به این مطلب، باز میبینیم دولت کار خودش را انجام میدهد. به نظر من ما نمیتوانیم بگوییم چون در مجموع این دولت بیشتر در خط انقلاب است، ما سکوت کنیم و چیزی نگوییم. من معتقدم اگر نقصی هست و انتقادی وارد است بهتر است که خود اصولگرایان زودتر از دیگران مطرح کنند؛ قبل از اینکه اصلاحطلبان بگویند و قبل از اینکه افراد غربزده بگویند. اگر مثلا یک نقض حقوق بشری در کشور اتفاق میافتد، چه بهتر که اصولگراها آن را مطرح کنند، قبل از آنکه امثال خانم شیرین عبادی بخواهند نقدی وارد کنند و حرفی بزنند. و اینکه بگوییم این انتقادها باعث تقویت اصلاحطلبان میشود، بنابراین باید سکوت کنیم؛ من این حرف را قبول ندارم. این مشکلی است که بین اصولگرایان وجود دارد. واقعا تفاوتی بین این دو دولت وجود ندارد؟ بحث در نقاط ضعف است و الا از نظر صلابتی که این دولت در مقابل دنیای غرب از خود نشان داده یا همتی که در مسئله انرژی هستهای از خود بروز داده تفاوت اساسی با دولت اصلاحات وجود دارد. اما آن ایرادهایی که در آن دوره وجود داشت که ما به آن اعتراض داشتیم، الان هم برطرف نشده است. نقایص رفع نشده و مسیر همان مسیر است. بلکه در بعضی جاها بارزتر است. اگر فشار برخی گروهها و افکار عمومی نباشد، استعداد دولت در این مسائل بیشتر از اینهاست؛ آسانگیرتر هستند. یعنی اباحهگری را به صورت ایدئولوژیک قبول دارند؟ بله، اعتقادشان همین است. من فکر میکنم اساسا یک تغییری هم در آقای احمدینژاد ایجاد شده است. از کی؟ ایشان وقتی در دانشگاه علم و صنعت بود، یادم هست نسبت به اینگونه مسائل حساس بود. از کسانی بود که به بدحجابی عکسالعمل نشان میداد و گاهی درگیر هم میشد. این تیپی بود. با این عنوان شناخته میشد. جزء آدمهای حزباللهی که به این مسایل حساس است و عکسالعمل نشان میدهد محسوب می شد. ولی بعدا نفهمیدیم چه شد که ایشان افکارش عوض شد. در انتخابات نهم، وقتی ایشان آقای کلهر را به عنوان نماینده فرهنگی خود برای مناظره انتخاب کردند، خیلی چیزها را میشد فهمید. شاید ایشان نظرشان تغییر کرده، یا فکر میکنند برای رای آوردن نیاز است که اقشار متجدد را هم داشته باشند وباید به عنوان یک سیاست از این روش استفاده کنند. بالاخره اعتقادی است یا سیاسی؟ من الان فکر میکنم اعتقادی است. مثلا در بحث حجاب اعتقاد دارند که وضع باید به همین منوال باشد. شاید ایشان اعتقاد به حجاب اختیاری داشته باشد. تا چه حدی؟ وقتی میگوییم اختیاری، دیگر نهایتی وجود نخواهد داشت. یعنی اگر کسی روسریاش را برداشت و کشف حجاب کرد؟ بله، سوال من این است که آقای احمدینژاد با علم به اینکه اگر رئیس جمهور بیاید و در تلویزیون به اجرای قانون عفاف وحجاب اعتراض کند اوضاع حجاب بدتر میشود که شد، چرا این کار را می کند؟ این نشان میدهد که وضع پوشش اسلامی جامعه برایش مهم نیست. میخواهم بگویم تحولاتی در ایشان رخ داده است. برخی، تحولات آقای احمدینژاد را ناشی از تاثیرات آقای مشایی بر ایشان میدانند. بله، آقای مشایی به گونهای اثر گذاشته که برخی عقاید آقای احمدینژاد را تغییر داده و نگاه ایشان را عوض کرده است. چون من با آقای مشایی زیاد بحث کردهام. در شورای نظارت بر صدا و سیما حداقل ماهی یک بار باهم جلسه داریم. آقای مشایی در بحثهایی که در جلسات شورا با من یا دیگران میکنند، خیلی راحت حرفهای خود را میزنند. هیچ ملاحظهای هم نمیکنند. من احساسم این است که ایشان نظرات ویژهای دارد و از روی اعتقاد هم حرف میزند. یعنی چه میگوید؟ برداشتهای خاصی از معارف اسلام دارند. مطالعات عمیقی در این حوزه ندارند و مطالعاتشان سطحی است، میآیند اظهارنظر میکنندو آن وقت تبدیل به این ماجراها میشود. میشود مثالی بیاورید؟ مثلا در همین مسئله عفاف و حجاب. چند روز بعد از صحبت آقای احمدینژاد در تلویزیون بود که ما گفتیم چه ضرورتی داشت که این سخنان در تلویزیون مطرح شود. اگر مشکلی وجود دارد، باید به صورت خصوصی به ناجا تذکر میدادند که غالبا هم به تذکرات توجه میکنند. حداکثر اینکه با رهبری صحبت شود و مسائل پشت پرده حل شود نه اینکه در تلویزیون اینطور اعلام شود که بعد نتوانیم جمعش کنیم. زیرا بعد از آن صحبتها کار خیلی سخت شد. این بدحجابها این طور دریافتند که حامی ای مثل رئیس جمهور دارند و احساس میکنند حکومت دو شقه است و در اجرای قانون عفاف و حجاب اختلاف نظر است. آقای مشایی اما دفاع میکرد و رفتار نیروی انتظامی را به رخ میکشید و حرفهای عجیب و غریبی میزد. میگفت یکی از اقوام آقای احمدینژاد را در خیابان دستگیر کردهاند و بعد آن خانم مامور که به این فرد تذکر میداده، خودش جوراب نداشته! آقای مشایی میگفت خود اینها مشکل دارند. ایشان میگفتند بالاخره وقتی شما یک عده خانم و آقای جوان را در ماشین ناجا مامور میکنی که از صبح تا عصر بروید برای این کار که موضوعش روابط جنسی است، مشکل آفرین می شود. من گفتم آقای مشایی شما دارید قیاس به نفس میکنید. ثانیا موضوع کارشان عدم روابط جنسی و تقوا است نه روابط جنسی. موضوع کارشان یک امر اخلاقی است. ما گفتیم بالاخره شما وضعیت فعلی پوشش اسلامی را قبول دارید یا خیر؟ اگر این راه حل درست نیست راه حل شما چیست؟ ایشان میگفت الان دختر و پسر دست در دست هم در خیابان راه میروند. اما سه سال قبل عدهای فریاد میزدند که وا اسلاما. الان دیگر عادی شده و مردم هم کاری ندارند. اینها مسائل مهمی نیست و نباید سختگیری کنیم. البته بحث، جای دیگری بود که به اینجا کشیده شد. بحث این بود که آقای هنرپیشه در یکی از سریالها دست روی شانه خانم گذاشته است. معتقدم بودیم که باید به صدا و سیما تذکر داده شود. مشایی میگفت چه اشکالی دارد، بالاخره در فیلم زنش بوده است. به هر حال من در مجموع این طور میفهمیدم که ایشان نظرشان این است که همه چیز را به اختیار خود مردم بگذاریم و دولت در این زمینهها هیچ مسئولیتی ندارد، همان چیزی که در سخنان آقای احمدی نژاد هم مشاهده می شود. اما توجه ندارند که اگر بخواهد این گونه باشد، نهایت ندارد. فرض کنید اگر مطمئن باشیم در حد همان روسری برداشتن است، انسان شاید- قطع نظر از شرع- بگوید اجازه بدهیم. اما این طور نیست. این میرود تا نقطه نهایی، مثل اروپا میشود، شاید هم بدتر. چون ایرانیان استعداد خوبی در این زمینه دارند. الان وضعیت اجرای قانون عفاف و حجاب در چه مرحلهای است؟ الان کارهایی انجام شده است. وزارتخانهها براساس همان وظایف مطرح در قانون کارهایی را دارند انجام میدهند. برنامهریزیهای خوبی شده است. وزارت بازرگانی وظایفی دارد، ارشاد همین طور. حتی به سراغ آموزش و پرورش هم رفتهاند تا در کتابهای درسی تغییراتی ایجاد شود.اینها همه برنامههای بلندمدت است. خوب است. ولی ما در کمیسیون فرهنگی بحثمان این بود بالاخره اگر ما مصادیقی از این بدحجابیها را دیدیم، تکلیف چیست؟ من مثال زدم که اخیرا در فرودگاه امام، یک خانمی تا بالاتر از آرنج، دستش برهنه بود.اینجا تکلیف حکومت چیست؟مردم که نمیتوانند دایم درگیر شوند و کتککاری کنند.بالاخره از نظر اسلام، امر به معروف و نهی از منکر در جایی که مستلزم اعمال زور است، برعهده دولت اسلامی است. وظیفه مردم نیست. اینجا چه باید کرد؟ و اینکه شما میگویید اگر سازمان یافته باشد، برخورد میکنیم، درست نیست. چون تشخیص آن خیلی مشکل است. بالاخره الان مواجهیم و داریم میبینیم. اگر قرار باشد برویم تحقیق کنیم و ببینیم آیا سازمان یافته هست یا نیست و اگر سازمان یافته بود برخورد کنیم، این عملی نیست و در واقع یک راه فرار از اجرای قانون است. چه جوابی دادند؟ گفتند ما پیش بینیکردهایم ولی فعلا به ما گفتهاند باید نامحسوس باشد. حتی اگر خانم بدحجاب قرار بود بازداشت شود، این جلوی مردم نباید باشد. باید دنبال او برویم تا برسد به کوچه خلوتی یا خانهاش را پیدا کنیم.اینها حرفهایی است که عملی نیست؛ انگار که خجالت میکشیم نهی از منکر کنیم. در حالی که ما باید علنی بگوییم این کار وظیفه حکومت است و باید انجام شود. البته ما هم معتقد به خشونت نیستیم. ما که نمیگوییم اینها را بزنید. میگوییم با زبان خوش، به وسیله همان خانمها تذکراتی داده شود. تا اینها بفهمند که نظارتی هست. ما همین را میخواهیم. بفهمند که دولت به این موضوع حساس است، نه به عکس. الان فهمیدهاند که دولت به این موضوع حساس نیست! مردم اگر بفهمند که دولت به این موضوع حساس است، 50 درصد مشکل حل می شود. در دولت دهم با آقای احمدینژاد دیداری هم داشتید؟ خیر، الان از من شکایت هم کردهاند که دیگر وضع بدتر شده است. در چه خصوصی؟ شکایت دولت در 4 بند بوده است. یکی اینکه من گفتهام ایشان در ایجاد زمینه فتنه نقش داشتهاند.دوم اینکه گفته ام در داستان 14 خرداد ایشان موثر بوده و یک برنامه از پیش طراحی شده بوده است. سوم اینکه گفتهام ایشان در مسایل فرهنگی لیبرال است و چهارم اینکه گفتهام ایشان در برخی موارد قانونگریزی داشته است. اینها را مصداق توهین و افترا و نشر اکاذیب دانسته اند. البته ما هم جواب دادیم. میتوانستیم به دادسرا نرویم. چون نماینده مصونیت دارد و در اظهار نظرش آزاد است. ولی من معتقد بودم مقامات وقتی احضار میشوند، باید بروند. اینکه آقای رحیمی احضار شده اما آقای احمدینژاد اجازه نمیدهد که برود، اشتباه است. واقعا آقای احمدینژاد اجازه نمیدهند؟ بله، اول که ایشان به شدت مقاومت کردند و اجازه ندادند که پرونده بررسی شود. فشار آوردند. اخیرا من از ریاست قوه قضائیه پرسیدم، ایشان گفتند: ما مشغولیم و داریم بررسی میکنیم اما بی سر و صدا. ولی ظاهرا آقای رحیمی به دادگاه نرفته است. شما اطلاعاتی در خصوص تخلفات ایشان دارید؟ من اطلاع جزئی ندارم؛ ولی از رئیس قوه قضائیه پرسیدم پرونده در چه حدی است، ایشان گفتند: قابل توجه است، تخلفات مهمی است، البته قاضی باید نظر بدهد. اگر این ماجرا عقب بیفتد، شما به عنوان نماینده مجلس چه کار خواهید کرد؟ معتقدم باید از قوه قضائیه حمایت کنیم تا جرات پیدا کند این پرونده را دنبال کند. ظاهرا ملاحظه فضاسازی دولت را می کنند. ارزیابی شما در خصوص نگاه دولت به موضوع مهدویت چیست؟ آنچه که قدر متیقن و حداقل میتوان فهمید این است که در این موضوع افراط میکنند. حتی امام خمینی نیز این قدر روی بحث مهدویت تاکید نمیکرد. به طور غیر طبیعی بحث امام زمان(عج) را مطرح و تکرار میکنند. علمای بزرگ این قدر تاکید نکردهاند. تاکید زیاد یک مقدار شکبرانگیز است. آنچه که در زمینه مهدویت وظیفه داریم این است که زمینه ظهور را فراهم کنیم. تکالیفمان را درست انجام دهیم. جدای از این تشکیک، بوی انحراف هم میآید؟ یک انحرافی که استمشام میشود این است که گاهی این طور فهمیده میشود که از نظر اینها مراجعه به اسلامشناسان، روحانیت و ولی فقیه در درجه دوم است. خیلی مهم نیست. بوی این مطلب میآید که انگار باید مستقیم از امام زمان(عج) دستور بگیریم. اینهاست که خطرناک است و حساسیتبرانگیز. انگار که میخواهند ولایت فقیه را دور بزنند. مخصوصا اگر در حرفهایشان دقت کنید تعبیر ولایت فقیه به ندرت به کار میرود و بیشتر از واژه ولایت استفاده میشود و اگر اینها را کنار هم بگذاریم، آدم شک میکند که شاید منظور دیگری دارند. در ماجرای 14 خرداد شما گفتید که آقای احمدینژاد نقش داشتند. شما فکر میکنید عملکرد سید حسن در یک سال گذشته سوالبرانگیز نبوده که مردم محق باشند به او اعتراض کنند؟ اولا آقای سید حسن خمینی هیچ وقت از موسوی و کروبی طرفداری صریح نکرد و سخنی به زبان نیاورد که حاکی از حمایت از آنها باشد. اما تولی و تبری هر دو با هم مطرح است. بعضی وقتها لازم است که اعلام برائت صورت بگیرد. و سکوت برای یک شخصیت سیاسی جایز نیست و البته این سکوت را بگذارید کنار آن عکسهای منتشر شده از عروسی فرزند میردامادی. من کلا با این که براساس کارهای اطلاعاتی قضاوت کنیم، مخالفم. مراسمی از سوی اقوامشان بوده و ایشان دعوت شدند. شاید خبر نداشتند که آن آقایان میآیند. شاید میزبان ایشان را به میز آنها هدایت کرده. صرف این نشستن، نمیتواند جرم باشد. فقط عکس نبوده است. ضمن اینکه عکسها را خودشان منتشر کردند. این عکسها در کنار سکوتشان پس از حوادث انتخابات معنادار است. میخواهم بگویم باید حمل به صحت کنیم. شاید ایشان در آن جلسه آنها را نصیحت کرده باشد. این سکوت هم ممکن است به این دلیل باشد که چون ایشان به این طرف هم انتقاد دارد، یعنی به عملکرد مدیران بحران در بعد از انتخابات انتقاد دارد و اگر بخواهد از آنها انتقاد کند، طبعا باید از این طرف هم انتقاد کند و ممکن است مشکلساز شود، صلاح را در سکوت دیدهاند. حالا کسی مثل من حرفش را میزند اما ایشان این طور تشخیص دادهاند که حرف نزنند. البته بهتر بود ایشان با توجه به شرایط دو قطبی کشور از مواضع تهمت پرهیز می کردند. بله، مردم انقلابی و متدین حق دارند به ایشان انتقاد داشته باشند ولی میخواهم بگویم اگر حالت طبیعی داشت، حداکثرش این بود که چند دقیقهای شعار میدادند و پیام خود را میرساندند.
محمود برادر شهید احمدعلی سقاکهوازی بود . با سن کم به جهه آمده بود . جثه کوچک و چهره معصومی داشت .
پدر و مادر و برادران محمود خانواده مقاوم و با روحیه بالائی داشتند . بعد از شهادت احمدعلی اینک هم پدر و هم پسر دیگر در جبهه ها حضور داشتند .
سایر برادران محمود کوچکتر از او بودند و و امکان حضور در جبهه نداشتند و الا آنها هم به جبهه می آمدند .
شب عملیات یکی خودش را در آغوشم انداخت و با اشکهای فراوانی که می ریخت طلب حلالیت میکرد و می گفت اگر تو هم شهید شدی مرا شفاعت کن ! نگاهش کردم محمود بود ! تعجبم برانگیخته شد . محمود با آن سن کم و آن خانواده و فضائل دیگر نیازی به شفاعت چون من روسیاهی نداشت ! اما روح بلند و پاک او بیش از این را می طلبید .
وقتی عقب نشینی تلخ عملیات کربلی چهار اتفاق افتاد محمود باز نگشت و نام او جزء مفقودین بود و هیچ خبری از او نداشتیم همانند عزیز و مقداد و غلامعلی ...
سخت بی تابش بودیم . همچنین خیلی نگران پدر و مادرش بودیم که چگونه این داغ سنگین را برای دومین بار تجربه می کنند اما روحیه بالای این پدر و مادر بزرگ باعث شد تا خم به ابرو نیاورند و راضی برضای خدا باشند .
با زمزمه ورود آزادگان عزیز خبر بازگشت محمود بهمراه آزادگان موجی از شادی را برایمان به ارمغان آورد .
آری بهترین هدیه خبری خوش از بازگشت پیروزمندانه محمود سقاکهوازی آزاده دلاور مسجد بود که برای عزیز و مقداد و غلامعلی تکرار نشد !
محمود آمده بود در حالی که لاغر و رنجور و یکی از چشما ن سبز رنگ قشنگش را از دست داده بود اما مثل همیشه خوشرو و صمیمی و با روحیه بود و اسارت نتوانسته بود او را عوض کند .
نحوه اسارتش هم شنیدنی بود . یازده گلوله به بدنش اصابت کرده بود و با کابل تلفن دست و پایش را بسته بودند و حتی تیر خلاص به صورتش شلیک کرده بودند که باعث شده بود تیر به چشمش اصابت کرده و آنرا از حدقه بیرون بیاید
اما بخواست خدا تیر کمانه کرده و جمجمه اش را نمی شکند ! محمود چندین بار بیهوش شده و بهوش آمده بود و تمام این صحنه ها را دیده بود و بیاد داشت .
واقعا از محمود و آزاده های قهرمانمان بوی عطر صحن و سرای حسینی(ع) به مشام میرسید .
در آن ایام از شاعر مرحوم عسگری(خوشه چین) خواستم تا برای ورود محمود و آزادگان عریر شعری بسراید مثل همیشه فی المجلس سرود :
بوی حسین و کربلا
می آید از آزاده ها
بوی حسین سرجدا
می آید از آزاده ها
یادش بخیر