وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی

برای حبیبی که جنت مکان شد ...


حکایت مظلومیت یاران خمینی کبیر داستانی پایان ناپذیر است . آنها نه فقط مظلوم شهر و شهید جبهه بودند بلکه قصه ی حضورشان در جبهه های جنگ هم قصه ای عجیب و غریب بود و حال شاید بازگو کردنش هم برای خیلی از جوانان و ملت عزیزمان که آن ایام را از نزدیک لمس نکرده اند هم قبول و باورش سخت باشد .
آن زمان که امام همیشه مظلوم امت فرمودند : جنگ در راس امور است هیچگاه آنگونه که باید در راس امور قرار نگرفت و الا اثری از صدام و اذنابش نمی گذاشتیم اما متاسفانه برخی ادارات دولتی کارشکنی های در رفتن به جبهه ی بسیجیان میکردند که واقعا دردناک بود .
گاهی بسیجی خسته از جنگ برای استراحت به شهر می آمد در حالیکه اداره ی متبوعش حقوق و مزایایش را قطع کرده بودند و بایستی می دوید و این و آن را می دید تا حقوقش را به خانواده بدهد تا حداقل با خیالی نسبتا آ سوده به جنگ بازگردد و ...
یا بسیجی شیمیائی مان را در آزمایشگاه اداره و درست در جائی که نفس کشیدن در آنجا برایش زهری کشنده بود ببهانه کمبود پست مشغول بکار میکردند که هیچ دشمنی با دشمنش چنین نمیکرد ولی این اتفاقها افتاد و جان و دلمان را سوزاند و برای نظام و انقلام و امام عزیزمان دم فرو بردیم و عذابها کشیدیم و هیچ نگفتیم و جبهه های عزت و شرف را به عشق مولایمان خمینی عزیز گرم نگاه داشتیم .
امروز که خبر شهادت بسیجی بی ادعای حرم حاج حبیب جنت مکان را از شمال شهر الرمادی عراق آوردند در خود شکستم و یاد این مصیبت هائی که محل کارش بر سرش آوردند و هیچ نکرد و هیچ نگفت و تحمل کرد افتادم .
حاج حبیب حالا دیگر جنت مکان شده است و به آرزوی دیرینه اش که پیوستن به یاران مظلوم شهیدش بود رسیده است .
او که از بسیجیان قدیمی مسجد امام سجاد(ع) کوی انقلاب بود تقریبا در تمام جنگ حضوری فعال و موثر داشت . حبیب عضو گردان همیشه پیروز جعفرطیار اهواز بود و در اکثر عملیاتهای غرب و جنوب شرکت داشت و چندین نوبت مجروح تیر و ترکش و مجروح شیمیائی شد اما هنوز بیقرار بود .
هیچگاه حاج حبیب جنت مکان را بدون حواشی خاص شخصیت شوخ طبع و شعرهای فی البداحه اش برای مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نمی یافتیم .
در جنگ خود منبع روحیه و طنزپردازی بدیع برای تجدید روحیه رزمندگان اسلام بود . حبیب اگر چه بازنشسته از شرکت دولتی محل کارش شد که هزاران شکوه و گله از آزارها و اذیت هائی که برسرش آوردند داشت ولی از تکاپو نیافتاد و همواره روح بلندش در عالم بالا سیر و سیاحت داشت .
امروز حاج مهدی سیفی که خود از یادگاران دفاع مقدس است خبر داد که حاج حبیب در شمال شهر الرمادی به محاصره ی داعشیان وحشی افتاده است و احتمال شهادتش هست اما متاسفانه پس از ساعاتی خبر شهادتش تائید شد و دل هزاران بسیجی همرزمش را شکست .
حقیقتا از شهادت حبیب هیچکس تعجب نکرد زیرا او همیشه روحی ناآرام داشت و بیقرار بود او در حقیقت مزد مجاهدتها و ایثارگریهایش را در سن حدود 60 سالگی گرفت تا در بستر حقارت نمیرد و به جایگاه رفیعی که حقش بود یعنی شهادت در راه خدا و بدست کثیف ترین و پلیدترین وحشیان بود رسید .

حبیب عزیز  ردای زیبای شهادت در راه خدا و دفاع از حرم مولای شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بر وجود نازنینت مبارک باد .
روح عزیزش شاد و همنشین با مولای شهیدان باد ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد