حکایت مظلومیت یاران خمینی کبیر داستانی
پایان ناپذیر است . آنها نه فقط مظلوم شهر و شهید جبهه بودند بلکه قصه ی
حضورشان در جبهه های جنگ هم قصه ای عجیب و غریب بود و حال شاید بازگو کردنش
هم برای خیلی از جوانان و ملت عزیزمان که آن ایام را از نزدیک لمس نکرده
اند هم قبول و باورش سخت باشد .
آن زمان که امام همیشه مظلوم امت
فرمودند : جنگ در راس امور است هیچگاه آنگونه که باید در راس امور قرار
نگرفت و الا اثری از صدام و اذنابش نمی گذاشتیم اما متاسفانه برخی ادارات
دولتی کارشکنی های در رفتن به جبهه ی بسیجیان میکردند که واقعا دردناک بود .
گاهی بسیجی خسته از جنگ برای استراحت به شهر می آمد در حالیکه اداره ی
متبوعش حقوق و مزایایش را قطع کرده بودند و بایستی می دوید و این و آن را
می دید تا حقوقش را به خانواده بدهد تا حداقل با خیالی نسبتا آ سوده به جنگ
بازگردد و ...
یا بسیجی شیمیائی مان را در آزمایشگاه اداره و درست در
جائی که نفس کشیدن در آنجا برایش زهری کشنده بود ببهانه کمبود پست مشغول
بکار میکردند که هیچ دشمنی با دشمنش چنین نمیکرد ولی این اتفاقها افتاد و
جان و دلمان را سوزاند و برای نظام و انقلام و امام عزیزمان دم فرو بردیم و
عذابها کشیدیم و هیچ نگفتیم و جبهه های عزت و شرف را به عشق مولایمان
خمینی عزیز گرم نگاه داشتیم .
امروز که خبر شهادت بسیجی بی ادعای حرم
حاج حبیب جنت مکان را از شمال شهر الرمادی عراق آوردند در خود شکستم و یاد
این مصیبت هائی که محل کارش بر سرش آوردند و هیچ نکرد و هیچ نگفت و تحمل
کرد افتادم .
حاج حبیب حالا دیگر جنت مکان شده است و به آرزوی دیرینه اش که پیوستن به یاران مظلوم شهیدش بود رسیده است .
او
که از بسیجیان قدیمی مسجد امام سجاد(ع) کوی انقلاب بود تقریبا در تمام جنگ
حضوری فعال و موثر داشت . حبیب عضو گردان همیشه پیروز جعفرطیار اهواز بود و
در اکثر عملیاتهای غرب و جنوب شرکت داشت و چندین نوبت مجروح تیر و ترکش و
مجروح شیمیائی شد اما هنوز بیقرار بود .
هیچگاه حاج حبیب جنت مکان را بدون حواشی خاص شخصیت شوخ طبع و شعرهای فی البداحه اش برای مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نمی یافتیم .
در
جنگ خود منبع روحیه و طنزپردازی بدیع برای تجدید روحیه رزمندگان اسلام بود
. حبیب اگر چه بازنشسته از شرکت دولتی محل کارش شد که هزاران شکوه و گله
از آزارها و اذیت هائی که برسرش آوردند داشت ولی از تکاپو نیافتاد و همواره
روح بلندش در عالم بالا سیر و سیاحت داشت .
امروز حاج مهدی سیفی که خود
از یادگاران دفاع مقدس است خبر داد که حاج حبیب در شمال شهر الرمادی به
محاصره ی داعشیان وحشی افتاده است و احتمال شهادتش هست اما متاسفانه پس از
ساعاتی خبر شهادتش تائید شد و دل هزاران بسیجی همرزمش را شکست .
حقیقتا
از شهادت حبیب هیچکس تعجب نکرد زیرا او همیشه روحی ناآرام داشت و بیقرار
بود او در حقیقت مزد مجاهدتها و ایثارگریهایش را در سن حدود 60 سالگی گرفت
تا در بستر حقارت نمیرد و به جایگاه رفیعی که حقش بود یعنی شهادت در راه
خدا و بدست کثیف ترین و پلیدترین وحشیان بود رسید .
حبیب عزیز ردای زیبای شهادت در راه خدا و دفاع از حرم مولای شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) بر وجود نازنینت مبارک باد .
روح عزیزش شاد و همنشین با مولای شهیدان باد ...