وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

وبلاگ شخصی غلامرضانجفی سولاری

در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی

محمدعلی عبیاوی

ساعت دو نیمه شب بود .

تازه پستم تمام شده بود و از سنگر کمین  برگشتم تا در سنگرمان

 استراحتی بکنم .

چند لحظه ای نگذشته بود که سر و صدای زیادی بلند شد ظا هرا

یک تیم شش نفره از گشتی های عراقی از کمین ما گذشته و

بدرون مواضع رزمندگان اسلام نفوذ بودند .

بچه ها با تاخیر مختصری متوجه شده و سریعا موضع گرفتند .

در گیری شدیدی شروع شد و تیم گشتی عراقی با دو نفر تلفات

پا به فرار گذاشتند .

بهنگام تعقیب عراقی ها محمدعلی عبیاوی باشتباه وارد میدان

مین شد ه و بر روی مین گوجه ای رفته و با انفجار مهیبی پایش

از پایین مچ قطع شد .

همه خیلی نگران او بودیم چون برای دقایقی

در میدان مین باقی ماند و امکان نداشت بدون حضور بچه های تخریب

 کاری انجام بدهیم .

و لازم بود تا منتظر تخریب چی های لشگر بمونیم !

بحمدلله بموقع تخریب چی ها رسیدند و محمد علی را از میدان مین

 خارج کردند . خون زیادی از او رفته بود اما چون ورزشکار بود و جثه

قوی داشت  تحمل میکرد .

امدادگران او را بر روی برانکارد قرار داده اما چون هم سنگین بود و

هم منطقه کوهستانی بود بسختی حرکت میکردند .

محمدعلی که همیشه شوخ طبع بود و در این حال هم روحیه بالائی

 داشت به امدادگران گفت :

ظاهرا زور بردن مرا ندارید بایستید تا از بالانکارد بیایم پائین تا کمکتان

 کنم ...

مشخصه اصلی و مشهور محمدعلی اغراق در مطالبه ! مثلا وقتی

سیکل بود میگفت : دیپلمم!

وقتی دیپلم داشت می گفت : لیسانس دارم!

حالا که لیسانس داره (البته احتمالا خودش میگه! بمن چه) میگه: دارم

فوق لیسانس میخونم !

اگه انشالله هفته آینده توی خیابون کیان ببینمش شاید بگه دکترا

می خونم یا دکترا گرفتم !!!

اما اون شب واقعا راست گفت پاش قطع شده بود و حالا که تقریبا

 ۲۲ سال از اون ماجرا می گذره هنوزم پاش در نیومده (رشد نکرده)

بخدا راست میگم هنوزم پاش قطعه خودم شخصا دیدم ...

ما هم بهش میگیم محمد پا کوتاه !!! ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد