" هرکس نسبت به امام رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی بدبین است حق شرکت در تشییع
جنازه ام را ندارد "
او ذوب در ولایت و رهبری امام عزیز بود و عشق به خمینی کبیر باعث شده بود تا این تذکر جدی
را به همه دوستان و بستگان خود بدهد !
آن هنگام که سال 1365 را امام امت سال حضور همه جانبه در جبهه های جنگ اعلام فرمودند
او نیز به همراه خیل عاشقان شهادت . خود را به امر قائدش مجددا بصف مبارزان راستین
نهضت اسلامیمان رساند .
روحیات خاصی داشت در بعضی مواضع واقعا سختگیر و بی برگشت بود . او فردی مکتبی بود
و تمام ذهنش مشغول مکتبش بود .
تمام مقصد ما مکتب ماست از جملات معروف امام امت همیشه ورد زبانش بود .
هنگامیکه خبر شهادت پاسدار رشید اسلام عبدالغفور کردونی به مسجد رسید او از سرشب
تا اذان صبح بحالت سجده در حیاط مسجد اشک می ریخت و هیچکس نتوانست مانع
گریستن او بشود .
این شهادت مسیر زندگی او را عوض کرد زیرا علاقه و وابستگی شدیدی به آن شهید سعید
داشت و بعد از او احساس تنهائی میکرد .
در عملیات کربلای 4 حال و هوای دیگری داشت و در غوغای درگیری با نشاط بود لبخند از
چهره اش محو نمیشد و باور نمیکردی در حال نبرد است .
همانند مولایش اباعبدالله الحسین (ع) هرچه بشهادت نزدیکتر میشد چهره اش
برافروخته تر میگشت . هیچکس از نحوه شهادت آن یار سفر کرده خبردار نیست که اینهم
مظلومیت دیگری از شهیدان گمنام ماست .
در بیابانهای گرم جنوب بیش از 13 سال مهمان زهرای اطهر(س) بود و پیکر مطهرش را در بین
شهیدان غریب جبهه به اهواز آوردند و تشییعی عاشقانه کردند .
آری او شهید عشق و ایثار و مکتب غلامعلی دهقان بود که به شهیدان مظلوم
جنگ تحمیلی پیوست تا جاودانه بماند .
عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک . . .